همه یک داستان فوقالعاده را دوست دارند. مردم میخواهند احساس کنند که به یک گروه وصل هستند تا به آن تعلق داشته باشند که دلیلی برای ارتباط برقرار کردن است.
داستانها تحریککننده هستند و به شما چیزی برای باورکردن میدهند.
داستانها سبب میشوند که شما احساس بهتر بودن، باهوشتر بودن، ایمنتر بودن، یا حتی مورد عشق بودن داشته باشید.
داستانگویی تجاری نیز همین طور است. داستانگویی تجاری تماما مربوط به همراستایی میان تجارت شما و خریداران احتمالی و مشتریان شماست.
اما تعریف کردن داستان برندتان، بیش از آن چیزی است که شما روی وبسایت خود، سایتتان یا حتی شبکههای اجتماعی مینویسید. این ارزش شما و ماموریت شما و نحوه بیان آن برای مخاطبان شما به صورت مستمر است، هر جا که باشند.
به دلیل ظهور گوشیهای هوشمند و تبلتها، یک بزرگسال عادی بیش از 20 ساعت در هفته را صرف رسانههای دیجیتال میکند. و شبکه های اجتماعی میکند.
رئیس پژوهشکده فناوری اطلاعات مرکز تحقیقات مخابرات ایران، تعداد جستجوها از ایران در گوگل را براساس آخرین آمار اعلام شده در سال 95 روزانه، یکصد میلیون جستجو عنوان کرد که با افزایش ضریب نفوذ اینترنت در منازل و خانواده ها این آمار به صورد تصاعدی و لحظه ای در حال افزایش است .
به علاوه، گوگل در هر دقیقه بیش از چهار میلیون پرسش به صورت جستجویی دریافت میکند.
چهار میلیون پرسش جستاری در دقیقه؟! اینها افراد بسیاری هستند که به دنبال جوابند. اما، جلب توجه آنها میتواند دشوار باشد. فقط در یک دقیقه …
- کاربران فیسبوک 1.5 میلیون بار به فیس بوک وارد میشوند
- کاربران یوتیوب 4.5 میلیون محتوای جدید میبینند
- کاربران توییتر تقریبا 87500 بار توییت میکنند
- و کاربران اینستاگرام تقریبا 47000 عکس جدید پست میکنند.
و همه در همین یک دقیقه.
بازاریابان محتوا به صورت دائم برای جلب توجه خریداران احتمالی و مشتریان خود مبارزه میکنند. برای کمک به آنکه تضمین شود که شما شنیده شدهاید، باید صریح باشید و داستانی را تعریف کنید که مخاطب شما را جذب کند.
هدف شما ساخت یک ارتباط انسانی است. این مربوط به تاثیرگذاری بر مردم، مردمی است که نیاز به کمک یا راهنمایی شما دارند.
در دنیای تجارت، یک داستان به شما کمک میکند تا ارتباط یکنواختی بین گزینهها ایجاد کنید. داستانها به مشتریان احتمالی شما کمک خواهد کرد تا به تصمیماتی که در شرف گرفتن آن هستند، معنی ببخشند، چه در حال تصمیمگیری روی یک محصول یا خدمت مورد نیاز باشند یا انجام یک خرید.
شانس آن وجود دارد که شما تنها تجارتی نباشید که کاری را که انجام میدهید، انجام دهد. برای زنده ماندن در بازار اطلاعاتی پرازدحام امروزی، شما باید ایستادگی کنید. این جایی است که داستان تجارت شما ورود مییابد.
داستانها میتوانند مشتریان احتمالی شما را شخصیتهای اصلی سازد و حتی مسیری را که آنها فکر کرده و احساس میکنند، نیز تغییر دهند.
و داستانگویی در همه قالبهای محتوایی استفاده شده است. داستانگویی تنها در یک کتاب الکترونیکی طولانی مورد استفاده قرار نگرفته است. شما میتوانید داستانگویی را در سایت ها، ایمیل، شبکه های اجتماعی، مقالات کوتاه، راهنماها به کار گیرید. البته این لیست به همین شکل ادامه مییابد.
بنابراین، چه چیزی داستان نیست؟
یک داستان تنها تاریخچه شما نیست. یک داستان دلیل انجام چیزی است که شما در حال انجام آن هستید و تعریف آن به طریقی است که مخاطب شما را جذب میکند.
داستان کلیشه نیز نیست، چیزی نیست که هر کس دیگر میگوید. مطمئنا ممکن است فکر کنید که بهترین خدمات مشتری را در صنعت خود ارائه میدهید، اما این داستان شما نیست. داستانگویی درباره برجسته شدن است، نه در هم آمیختن.
بسیاری از شرکتها خیلی سریع عمل کرده و از داده و نرخ بازگشت سرمایهبرای جذب مشتریان استفاده میکنند که مهم است. اما منطق، بسیار به ندرت جذاب است و به خاطر آورده میشود. از سوی دیگر، احساس به یاد آورده میشود. احساسات به اشتراک گذاشته میشود. و این تنها با گفتن اینکه ما بهترین هستیم، محقق نمیشود. این بیشتر مربوط به جذب کردن روابط عاطفی خریداران احتمالی و مشتریانتان، به جای منطقی بودن چیزی است که انجام میدهید.
داستانها چگونگی به یاد آوردن مخاطبان شما هستند. و برای کمک به یادآوری به مخاطبانتان، باید با تعریف یک داستان با زمینه درست، و ایجاد ملایمت از طریق صداقت و موثق بودن و بحثبرانگیز بودن برای برانگیختن احساس یک مخاطب خاص، برجسته شوید.
به عنوان یک بازاریاب محتوا، از داستانها برای بهتر مشغول کردن و مهمتر از همه، آموزش مخاطبانتان استفاده کنید.
در مقالات بعدی، آنچه را که برای تعریف یک داستان فوقالعاده برای تجارت شما مورد نیاز است، مورد بازبینی قرار میدهیم.